نوشته شده در تاريخ برچسب:دانستنی های قرانی, توسط یک دوست |

 

۱-حلقه در بهشت از یاقوت سرخ است که بر روی صفحه ای از طلا نصب شده است که وقتی حلقه در بهشت کوبیده شود و زنگ در بهشت به صدا در آید صدای « یا علی » از آن بلند می شود.۱

۲-باب صبر ٬ درب کوچکی است که فقط دارای یک لنگه است و حلقه هم ندارد ٬ و از یاقوت سرخ است.

۳- باب شکر ٬ دارای دو لنگه است و از یاقوت سفید می باشد و فاصله مابین دو لنگه آن پانصد سال راه است که مرتب با آواز خوش می خواند : « خدایا اهل مرا بیاور »

۴- باب بلا ٬ این در از یاقوت زرد است و دارای یک لنگه است و اهل بلا و مصیبت از آن وارد می شوند.

 

۵- باب رحمت ٬ از یاقوت سرخ است .۲

۶- در روایت دیگری آمده است که : بهشت ۸ در دارد و عرض هر در به اندازه چهل سال راه است .۳

۷- علت اینکه درهای بهشت ۸ تاست و درهای جهنم ۷ تا ٬ اشاره به این است که « سَبَقَتْ رَحمَتُهُ غَضَبَهُ » یعنی رحمت خداوند بر غضبش پیشی گرفته و واردان بر بهشت بیشتر از داخلان بر جهنم خواهد بود.

۸- اگر چه ممکن است ۸ درب اشاره به کثرت درهای بهشت باشد چنانچه ۷۱ درب نیز گفته شده ٬اما احتمال هم دارد اشاره به ۸ طبقه بهشت باشد و هر دری متعلق به یک طبقه و درجه بهشت باشد ٬ اگر چه طبقات بهشت قطعا مثل طبقات جهنم همانند پوسته های پیاز نیست .
والله العالم.

 

۱)بحار ٬ ج۸ ٬ ص ۱۲۲.
۲) همان ٬ ص۱۱۶
۳) خصال ٬ ج۲ ٬ ص ۳۹

نوشته شده در تاريخ برچسب:ائمه, توسط یک دوست |

نامت چه بود؟

 

آدم

فرزند ؟

من را نه مادری نه پدر..... بنویس اول یتیم عالم خلقت

نام محل تولد؟

بهشت پاک

اینک محل سکونت ؟

زمین خاک

 

قدت؟

روزی چنان بلند که همسایه خدا...اینک به اندازه بختم به روی خاک

اعضای خانواده؟

حوای خوب و پاک

قابیل خشمناک

هابیل زیر خاک

روز تولدت؟

درروز جمعه ای به گمانم که روز عشق

رنگت؟

اینک فقط سیاه ز شرم چنان گتاه

چشمت؟

رنگی به رنگ بارش باران که ببارد از آسمان

وزنت؟

نه آنچنان سبک که پرم در هوای دوست

نه آنچنان وزین که بشینم بر این زمین

جنست؟

نیمی مرا ز خاک...... نیمی دگر خدا

شاکی تو؟

خدا

نام وکیل؟

آنهم فقط خدا

جرمت؟

یک سیب از درخت وسوسه !

تنها همین؟!!!!!!!!!!!

همین.......

حکم ؟

تبعید در زمین!!!!!!!!!!

همدست در گناه؟

حوای آشنا

ترسیده ای؟

کمی

ز چه؟

که شوم من اسیر خاک

آیا کسی به ملاقاتت آمده؟

بلی.

چه کسی؟

گاهی فقط خدا

داری گلایه ای؟

دیگر گلایه نه .........ولی

ولی چه؟

حکمی چنین آنهم به یک گناه......!!!

دلتنگ گشته ای؟

زیاد

برای که ؟

تنها فقط خدا

آورده ای سند؟

بلی

چه؟

دو قطره اشک

داری تو ضامنی ؟

بلی

چه کسی؟

تنها کسم خدا

در آخرین دفاع؟

میخوانمش چنان که اجابت کند دعا

 

 

دانشمندان با انجام تحقیقاتی ادعا کرده‌اند افرادی که میتوانند یک ساز موسیقی را بنوازند باهوشترند، زندگی اجتماعی بهتری دارند و در تحصیلات خود موفق‌ترند.

تحقیقات جدید نشان میدهد افرادی که به طور منظم یک ابزار موسیقی را مینوازند بعد از مدتی شکل و قدرت مغز خود را تغییر میدهند که این عامل در نهایت میتواند به بهبود مهارتها وتواناییهای ادراکی آنها منجر شود. حتی نواختن موسیقی میتواند میزان ضریب هوشی را در میان کودکان و بزرگسالان تا 7 درجه افزایش دهد.

محققان در این باره اعلام کردند: شواهد نشان میدهد مغز موسیقیدانان از لحاظ ساختار و عملکرد با افرادی که با موسیقی آشنایی ندارند تفاوتهای زیادی دارد.

نواختن موسیقی سبب می‌شود قسمتهای خاصی از مغز که وظیفه پردازش و نواختن یک آهنگ خاص را دارند تقویت شوند. این قسمتها همچنین وظایف دیگری مانند تواناییهای حرکتی، مهارتهای شنیداری و ذخیره‌سازی اطلاعات را دارند و زمانی که فردی شروع به آموختن نواختن یک ساز می‌کند این قسمتها به طور قابل توجهی رشد کرده و عملکرد آنها طی دوران آموزش روز به روز بهتر می‌شود.

لوتز جانک روانشناس دانشگاه زوریخ در این‌باره گفت: آموختن موسیقی بدون شک فواید زیادی برای مغز انسان دارد تا جایی که میتواند ضریب هوشی (IQ) فرد را تا 7 امتیاز افزایش دهد. ما در بررسیهای خود متوجه شدیم که حتی افراد بالای 65 سالهم، 4 یا 5 ماه بعد از شروع به آموزش نواختن یک ساز تغییرات زیادی در مغزشان به وجود میآید. حتی چند هفته بعد از شروع آموزش موسیقی نشانه‌های مثبتی در مغز سالمندان دیده می‌شود که این تغییرات در نهایت سبب می‌شود سالمندان ابتلا به بیماری‌های مغزی مانند آلزایمر را به تأخیر بیندازند و حتی از بروز بعضی از فجی‌ها که به خاطر کاهش عملکردی مغز به وجود می‌آید پیشگیری می‌شود.

موسیقی روی هر دو نیمکره مغزی انسان تأثیر‌گذار است و باعث تقویت هر دو بخش می‌شود. قسمتهایی از مغز افرادی که موسیقی می‌نوازند و وظیفه کنترل قدرت شنیداری، حافظه و قسمتهایی که وظیفه کنترل دستها را دارند در حین آموزش موسیقی به بهترین شکل تمرین داده می‌شوند و تقویت می‌شوند.

موسیقی به دو شکل می‌تواند به بهبود وضع جسمی و روحی فرد کمک کند به طوری که در فرد شنونده باعث تحریک واکنش‌های عاطفی و ذهنی فرد می‌شود و در فرد نوازنده که خود نیز در ایجاد موسیقی فعال است، علاوه بر تحریک عواطف موجب تقویت ارتباط جسم و ذهن شده و به هماهنگی این ارتباط در بدن کمک می‌کند. از آنجایی که نواختن موسیقی به صورت گروهی یا فردی انجام می‌شود و تأثیر آن نیز بر روح متفاوت است بنابراین تأثیر نواختن و یا شنیدن آن می‌تواند غمگین کننده، اضطراب آور یا نشاط بخش و آرام‌کننده باشد.

جانک در ادامه گفت: در مورد کودکان ما متوجه شدیم یاد گرفتن موسیقی به آنها نظم و توجه بیشتر و برنامه‌ریزی را میآموزد که همه این تواناییها برای بهبود عملکرد این کودکان در طول دوران تحصیل آنها در مدرسه و دانشگاه بسیار مفید است.

کودکانی که موسیقی را فرا‌میگیرند با سرعت بیشتری میتوانند خود را با آموزش زبان دوم تطبیق دهند و کلمات را مدت زمان بیشتری در ذهن خود نگاه دارند. البته نواختن موسیقی تنها روش برای تقویت این مهارتها نیست، اما ما مطمئنیم این روش میتواند درکنار دیگر متدها کمک مؤثری به انسانها کند.

زمانی که شما در حال آموزش موسیقی هستید باید نت‌های موسیقی را بیاموزید، زمانبندیها را رعایت کنید و بتوانید صداها را بهتر به ذهن خود بسپارید.

تقویت همین مهارتها به شما کمک می‌کند زبانهای جدید را بهتر بیاموزید و کلمات را مدت طولانیتری در ذهن خود به خاطر بسپارید.

موسیقی آنچنان تأثیری روی انعطافپذیری مغز دارد که ما به دنبال استفاده از آن برای کمک به بیماران ذهنی هستیم و تحقیقات زیادی در مورد علم موسیقی - درمانی هم‌اکنون در نقاط مختلف جهان در حال انجام است.

قرار گرفتن کودکان درمعرض موسیقی حال چه آنها موسیقی را بنوازند وچه به آن‌ گوش بدهند اثرات بسیار مفیدی روی قدرت شنیداری آنها دارد.

محقق دونالد هاگس استاد دانشگاه کارولینا دراین باره گفت: هیچ چیزی مانند موسیقی نمی‌تواند همه قسمت‌های مغزی را فعال کند.

زمانی که کودکان با موسقی آشنا می‌شوند قسمت‌های زیادی از مغز آنها به طور همزمان تقویت می‌شوند که از جمله آن می‌توان به مرکز زبان‌آموزی و محاسباتی اشاره کرد.

کودکانی که موسیقی گوش می‌دهند قدرت شنیداری آنها به طورقابل توجهی افزایش پیدا می‌کندکه همین عامل سبب می‌شود مهارت‌های زبان‌آموزی آنها رشد چشمگیری داشته باشد.

این کودکان بهتر می‌توانند الگوهای زبانی را تقلید کرده و فراز و فرودهای خاص هر زبان را تحلیل کنند که همه این مسائل به بهترین شکل می‌توانند روی مهارت‌های زبان‌آموزی تأثیر مثبت داشته باشد.

جالب این‌جاست که هیچ‌گاه برای آشنا کردن کودکان با موسیقی دیر نیست. تحقیقات نشان داده است که کودکان حتی قبل از تولد نیز می‌توانند به صدای موسیقی گوش داده و آن را به خاطر بسپارند.

کودکانی که موسیقی می‌آموزند در امتحاناتی که رابطه مستقیم با قدرت شنیداری دارند نتایج بسیار بهتری می‌گیرند. هرچه زمانی که کودکان در طول هفته به یادگیری موسیقی اختصاص می‌دهند بیشتر باشد به همان میزان قدرت شنیداری آنها نیز بیشتر است.

بررسی‌ها نشان می‌دهد کودکانی که قبل از شروع امتحانات خود به موسیقی‌های اجرا شده توسط موتزارت گوش می‌دهند در امتحانات نتایج بهتری می‌گیرند. این نتایج به خصوص در درس ریاضیات بیشتر به چشم می‌خورد که نشان از تأثیر مثبت موسیقی در قدرت پردازش مغزی دارد.

موسیقی همچنین می‌تواند روی رفتار کودکان تأثیر مثبتی داشته باشد به طوری که کودکان زمانی که به شکل گروهی اقدام به آموزش موسیقی می‌کنند با مفاهیمی مانند همکاری، بردباری و نظم گروهی آشنا شده و آنها را به طور عملی می‌آموزند.

نواختن موسیقی به شدت حس اعتماد به نفس کودکان را افزایش می‌دهد. زمانی که کودکی قادر به نواختن یک ساز خاص است از طرف دیگران مورد تحسین واقع می‌شود و همین عامل تأثیر بسیار شگرفی در بالا رفتن اعتمادبه‌نفس در میان کودکان دارد.

نوشته شده در تاريخ برچسب:پزشکی, توسط یک دوست |



اگر تا به حال میل به آواز خواندن به شما دست داده است؟چه زیر دوش حمام، چه در اتومبیل، یا شاید هم در مهمانی که هیچکس را آنجا نمی شناختید باید باآغوش باز پذیرای آن باشید. این هنر باستانی نه تنها حس خوبی به آدم می دهد، بلکه می تواند سلامتیتان را هم تقویت کند، احساس درد و ناراحتیتان را برطرف کند و حتی عمرتان را طولانی تر کند.

اگر تا به حال میل به آواز خواندن به شما دست داده است؟چه زیر دوش حمام، چه در اتومبیل، یا شاید هم در مهمانی که هیچکس را آنجا نمی شناختید باید باآغوش باز پذیرای آن باشید. این هنر باستانی نه تنها حس خوبی به آدم می دهد، بلکه می تواند سلامتیتان را هم تقویت کند، احساس درد و ناراحتیتان را برطرف کند و حتی عمرتان را طولانی تر کند.

اگر از صدایتان به جز صحبت کردن، برای آواز خواندن هم استفاده کنید، فواید بسیار زیادی نصیبتان می شود. سوزانا هانسر، رئیس دپارتمان موسیقی درمانی در دانشگاه موسیقی برکلی، می گوید، "وقتی به جای حرف زدن، آواز می خوانید، در صدایتان آهنگ، موسیقی و اوج و حزیز دارد که باعث می شود بتوانید خود را عمیق تر بیان کنید. ازآنجا که خواندن عملی درونی است (که به بدن ما مربوط می شود) مطمئناً تغییراتی را در جسممان پدید می آورد."

▪ آواز خواندن استرس و درد را کاهش می دهد

براساس گفته های پاتریشیا پرستون رابرتز، یک متخصص موسیقی درمانی در شهر نیویورک، تحقیقات ومطالعات ثابت کرده است که آواز خواندن موجب پایین آوردن ضربان قلب، فشار خون، و استرس می شود. او از آواز برای کمک به بیمارانی که از انواع مختلف بیماری ها و مشکلات روحی و فیزیکی رنج می برند، استفاده می کند.

او می گوید، "برخی افرادی که دچار آسیب های روانی شده اند گاهی اوقات دوست دارند بدن فیزیکیشان را ترک کنند. به نظر می رسد که آواز خواندن خیلی از راه های عصبی که درد از آن عبور می کند را می بندد."

▪ آواز خواندن برای سالخورده ها

به نظر می رسد که آواز خواندن، مخصوصاً به صورت دسته جمعی، فواید بسیار زیادی را برای افراد سالخورده به همراه دارد. در تحقیقی که برای بررسی تاثیر آواز خواندن بر سلامت افراد ۵۵ سال و بالاتر انجام گرفت، در مدرسه موسیقی در واشنگتن، یک گروه آوازخوانی مخصوص سالخورده ها شکل گرفت.

افراد سالخورده ای که در این گروه آواز شرکت داشتند (به همراه سالخورده های دیگری که در گروه های نویسندگی و نقاشی شرکت داشتند) درمقایسه با افرادی که در گروه کنترل بودند، پیشرفت بسیار قابل ملاحظه ای در وضعیت سلامتی خود داشتند. ازجمله پیشرفتهای آنها، می توان به موارد زیر اشاره کرد:

۳۰ مرتبه ویزیت دکتر کمتر

مشکلات بینایی کمتر

بروز افسردگی کمتر

نیاز کمتر به دارو

افتادن ها و سایر آسیب دیدگی های کمتر

حتی محقق اصلی این تحقیق، دکتر کوهن، رئیس مرکز پیری و سلامتی در دانشگاه جورج واشنگتن، هم از تاثیرات شگرفی که تحقیق به اثبات رساند، متعجب بود. او در این رابطه می گوید، "تعجب من به خاطر این نیست که آواز خواندن عملی فایده بخش است، تعجبم از شدت تاثیر آن بر وضعیت سلامت شرکت کننده است. سن متوسط این شرکت کننده ها ۸۰ سال بود. این سن همانطور که می دانید بالاتر ازسن قابل انتظار است، بنابراین اگر بخواهیم واقعبینانه نگاه کنیم، اگر قرار باشد تاثیری ایجاد شود، انتظار ما این خواهد بود که مرگ و میر گروه شرکت کننده نسبت به گروه کنترل کمتر بوده اشد. اینگه پیشرفت وضعیت سلامتی آنها تا این حد زیاد بوده مایه تعجب است."

خود شرکت کننده ها هم پیشرفت هایی را در وضعیت سلامتی خود مشاهده کردند که از قرار زیر است:

داشتن احساسی بهتر هم در زندگی روزمره و هم هنگاه آواز خواندن

ارتقاء کیفیت صدای عادیشان

پیر نشدن تن صدای صحبت کردنشان

تنفس آسانتر

فرم بدنی بهتر

▪ آواز خواندن و بیماری آلزایمر

دکتر اسمیت از انجمن آلزایمر که می خواست بیشتر روی تاثیر آواز خواندن بر داشتن احساس بهتر تحقیق کند، گروه آوازی برای افراد مبتلا به جنون، مشکلات حافظه و بیماری آلزایمر، برپا کرد.

او در این رابطه می گوید، "ما با اشتیاق و علاقه زیادی کار گروه را دنبال می کردیم. خانواده ها باور دارند که این گروه زندگی آنها را بهتر کرده و به طریقی باعث شده که افراد حال بهتری داشته باشند و بیشتر عمر کنند."

کلیو بالارد، رئیس تحقیقات انجمن آلزایمر می گوید، "قسمت هایی از مغز که با حرف زدن عمل می کند متفاوت از قسمتی است که روی موسیقی پردازش می کند که آن قسمتی است که این امکان را فراهم می کند که حتی افرادیکه قادر به حرف زدن نیستند هم بتوانند از موسیقی لذت ببرند. مردم از انجام کارهای گروهی لذت می برند و شواهد زیادی وجود دارد که ثابت می کند فعالیت اجتماعی برای افراد مبتلا به زوال عقل مفید است."

مربی آواز، لیز مک ناتن در این زمینه می گوید، "این جلسات تاثیرات مفیدی بر قدرت شناخت، توانایی های فیزیکی و احساسی شرکت کننده ها داشته است. به نظر می رسد که موسیقی توانایی دست یافتن به کلمات را دارد. موسیقی آنقدر قدرتمند است که حتی افرادیکه توانایی حرف زدن خود را از دست داده اند هم می توانند به آوازها و اشعار آن دست پیدا کنند."

▪ آواز خواندن سیستم ایمنی و سلامت عمومی بدن را ارتقاء می دهد

تحقیقات مختفی نشان داده است که آواز خواندن می تواند سیستم ایمنی بدن را هم تقویت کند. تحقیقی که در دانشگاه فرانکفورت در آلمان انجام گرفت، نشان داد که مقدار هموگلوبین A و کورتیزول نمادهای تقویت سیستم ایمنی اعضای یک گروه آواز بعد از خواندن یکی از آوازهای موتزارت، بالا رفته است. فقط گوش دادن به موسیقی به تنهایی این تاثیر را به دنبال ندارد.

در تحقیق دیگری، اعضای یک گروه آواز، پرسشنامه هایی را برای گزارش واکنش های فیزیکی و روانی خود به آواز خواندن پر کردند. این افراد اینطور گزارش کردند:

تقویت ظرفیت ریه

انرژی بالاتر

تسکین آسم

فرم بدنی بهتر

قویت حس ریلکسیشن و اوضع و احوال روحی و اعتماد به نفس

▪ آواز خواندن و هنر بعنوان یک روش درمانی پذیرفته شده است

این روزها در سراسر جهان، انواع و اقسام هنرها بعنوان روش های درمانی شناخته شده اند. درواقع، در تحقیقی که توسط انجمن هنر در سلامت در امریکا انجام گرفت، مشخص شد که ۶۸ درصد از بیمارستان های تحت تحقیق درمیان روش های درمانی خود از هنردرمانی نیز استفاده می کنند.

ناجویکوف، رئیس این انجمن میگوید، "هنر به بیمارستان ها کمک کرده است که تسهیلات خود را انسانی تر کنند. این یک ارتباط اجتماعی وب به حساب می آید و احساس بیماران را نسبت به بهبودی خود، تقویت می کند. این روش ها واقعاً رضایت بیماران را از نحوه درمان خود چندبرابر می کند."

نوشته شده در تاريخ برچسب:پزشکی, توسط یک دوست |


موسیقی درمانگر فردی است كه به طریقه علمی و حرفه ای آموزش دیده و یك موسیقیدان شایسته نیز محسوب می شود.

موسیقی درمانگر فردی است كه حد اقل دارای مدرك MT BS بوده و در یكی از هفتاد دانشگاه معتبر موسیقی درمانی دنیا ،آموزش دیده باشد.

▪ برخی از مدارج تحصیلی موسیقی درمانگران عبارت است از :

ـ RMT : Registered music therapist

ـ CMT : certified music therapist

ـ ACMT : Advanced certified music therapist

موسیقی درمانگر فردی است كه به طریقه علمی و حرفه ای آموزش دیده و یك موسیقیدان شایسته نیز محسوب می شود.وی قادر است تا با انجام فعالیت های مبتكرانه ، فضایی درمانی را ایجاد نموده و در پیشبرد اهداف درمانی پروسه موسیقی درمانی به صورت مداخله مستقیم و یا حتی دادن مشاوره ، فعالیت كند.

موسیقی درمانگران با ایجاد فضای مناسب ، موجب انجام اعمالی مانند گوش دادن ، خواندن ، حركات موزون ، نواختن آلات موسیقی و كارهای خلاقانه در مراجعین خود می شوند تا به اهداف درمانی خود برسند.

موسیقی درمانی در طیف گسترده ای از افراد ، بدون توجه به سن ، توانایی ها و سابقه قبلی این افراد نسبت به موسیقی ، صورت می پذیرد.

▪ تنها برخی از مراجعین به موسیقی درمانگران عبارتند از :

ـ افراد دچار ضایعات مغزی

ـ ضایعات شنوایی

ـ AIDS

ـ اتیسم و دیگر اختلالات رشدی فراگیر

ـ اختلالات رشدی

ـ آسیب های روحی

ـ كنترل درد و تسكین درد

ـ تومور شناسی

ـ بهداشت روان

ـ ضایعات بینایی

ـ ضایعات گفتار و زبان

ـ اختلالات جسمی

ـ مراقبت از فراد مسن و نوزادان

ـ زایمان

ـ و غیره .

● چگونه از موسیقی استفاده درمانی می شود ؟

در این قسمت به برخی از روشهای موجود در موسیقی درمانی خواهیم پرداخت. اگرچه این موارد تنها مثالهایی از روشهای موجود در موسیقی درمانی هستند ، با اینحال تصوری كلی از نحوه انجام موسیقی درمانی را به ذهن متبادر می نمایند. در آینده ، بحث هایی تفصیلی در مورد تكنیك های مختلف موسیقی درمانی و صوت درمانی ارائه خواهد شد.

▪ آواز خوانی ( Singing ) :

این روش برای كمك به افراد دارای ضایعات گفتار و زبان به كار می رود تا آنها را قادر به تنظیم صداسازی ، ریتم گفتار و كنترل تنفس خود نماید. اگر آواز خوانی در حالت گروهی انجام گیرد، آگاهی بیشتری را در حین همخوانی با دیگران به فرد می دهد.آهنگ ها می توانند به افراد مسن كمك نمایند تا رویدادهای مهم زندگی خود را به یاد آورده و این وقایع را با دیگران در میان بگذارند. یادگیری اشعار ( lyrics ) مختلف نیز در كمك به افراد دارای ناتوانی های ذهنی استفاده می شود.

▪ نواختن موسیقی ( Playing Instruments ) :

نواختن موسیقی در افراد دارای ضایعات و اختلالات حركتی می تواند موجب بهبود در همانگی حركات ظریف (fine) و حركات بزرگ (gross) آنها شود .نواختن گروهی موسیقی نیز به فرد دارای اختلال رفتاری می آمورد تا چگونه در ساختارهای گروهی فعالیت كرده و رفتار های خود را با دیگران تطبیق دهد.

یادگیری یك قطعه موسیقی و نواختن آن موجب رشد مهارت موسیقیایی فرد شده و در خود باوری و نظم شخصی و اعتماد به نفس وی موثر است.

▪ انجام حركات موزون ( Rhythmic Movments ) :

در تسهیل و ارتقاء محدوده حركات فرد ، حركات مفاصل ، چالاكی حركات وی ، تعادل و همانگی حركات ، تطبیق راه رفتن ، تنظیم الگوی تنفس و رهاسازی عضلات كمك مینماید.ریتم موزیك موجب افزایش توجه، جلب علاقه و احساس لذت شده و موجب گرایش فرد به رفتارهای اجتماعی می شود.

▪ بدیهه گویی ( Improvising ) :

ابزاری خلاقانه و غیر كلامی برای بیان احساسات فرد است. این تكنیك باعث می شود تا احساساتی را كه فرد برای بیان كلامی آنها مشكل دارد ، به راحتی بازگو نماید.

▪ آهنگ سازی ( Composing ) :

برای تسهیل در یادگیری و بیان احساسات ، عقاید و تجربیات فرد به كار می رود. نوشتن شعر و آهنگ توسط كودكانی كه در بیمارستانها نگهداری می شوند ، ابزاری برای بیان و درك ترس های آنها می باشد. شعرهای نوشته شده توسط افرادی كه در انتهای دوره بیماری خود قرار داشته و به مرگ نزدیكند ، ابزاری برای آزمودن احساس این افراد نسبت به زندگی و مرگ است.

▪ گوش دادن به موسیقی ( Listening ) :

گوش دادن به موسیقی چندین كاربرد مختلف درمانی دارد. اینكار در تقویت مهارت های شناختی نظیر توجه و حافظه به كار می آید. گوش فرا دادن به موسیقی ، با ایجاد فضایی جذاب و لذت بخش ، موجب تسهیل فرایند درمان و انگیزش حافظه و معانی ذهنی می گردد

نوشته شده در تاريخ برچسب:پزشکی, توسط یک دوست |



موسیقی درمانی رشته ای است که برای درمان و توانبخشی اختلالات جسمی و روانی گوناگون از موسیقی بهره می گیرد و موسیقی درمانگر ، متخصصی است که با تحصیلات دانشگاهی در این رشته و با استفاده از کاربرد موسیقی در درمان با توجه به وضعیت بیمار ، برنامه های مختلفی را طراحی می کند.

●دیدکلی موسیقی درمانی رشته ای علمی است که متخصصین آن سالها تحصیل می کنند و مدارج عالی و دانشگاهی دارند و شیوه ها و روشهای گوناگون درمانی را می آموزند و بکار می برند. در برخی از بیمارستان های کشورهای پیشرفته ، متخصصینی در زمینه موسیقی درمانی مشغول بکار هستند و با بیماران ارتباط برقرار می کنند. هر چند این موارد تا حدودی اهمیت این رشته را روشن می سازد اما توانایی آن زمانی آشکار می شود که از نزدیک ببینیم چگونه یک نوجوان فلج مغزی که در کنترل حرکات خود مشکل دارد.

در نخستین جلسه موسیقی درمانی با شنیدن موسیقی شروع به تکان دادن دست های خود می کند و از ذوق و شادمانی می خندد و در پی آن انگیزه و میل به تکرار بیشتر حرکات که هدف درمان است، برانگیخته می شود. در مواردی موسیقی تنها ابزار و وسیله ارتباط فعال کودک با محیط است، مثلا یک کودک مبتلا به اوتیسم تنها کانال ارتباط آرامش بخش او با محیط ، موسیقی است. او ساعت ها ضبط صوت را در آغوش می گیرد. و آهنگ های مورد علاقه خود را گوش می کند و بدین ترتیب پرخاشگری و هیجاناتش از بین رفته و با محیط اطراف خود مهربان می شود.

● اثرات موسیقی درمانی

از برنامه های موسیقی درمانی برای سازگاری اجتماعی ، ثبات عاطفی ، کنترل شخصی ، افزایش تمرکز ، انگیزش ، احساس ارزش شخصیتی ، تقویت هماهنگی ماهیچه ها و تقویت مهارت های خودیاری استفاده می شود و تنظیم برنامه ها به گونه ای است که به تقویت رفتار مطلوب کودکان می انجامد. کودکان استثنایی برحسب نوع نقیصه حسی و حرکتی از فعالیت های متنوع موسیقی درمانی استفاده می کنند. آوازخواندن، نواختن فردی و گروهی ، شنیدن و انجام حرکات موزیکال ، از جمله برنامه های جلسات موسیقی درمانی می باشد.

موسیقی درمانی برای گروههای مختلف درمان جویان موثر شناخته شده است. تحقیقات انجام شده نشان داده است که موسیقی درمانگرها با سنین مختلف افراد ، از کودک تا سالخورده کار کرده و مراجعین آنها شامل افراد مختلف از جمله: افرادی با بیماری های روانی و اختلالات رفتاری ، معلولین جسمی و حرکتی ، نابینایان ، ناشنوایان ، افرادی با معلولیت های ذهنی و... می باشند.

● تمایلات مهم برای گرایش به موسیقی

موسیقی درمانی بیش از هر تکنیک درمانی دیگر با زندگی روزمره آمیخته و با نیاز و احساس آنها عجین شده است. علت گرایش و علاقه مردم به موسیقی بخاطر طبیعت و فطرت آدمی است. در ساختمان عصبی انسان بطور فطری سه تمایل مهم برای گرایش به دنیای موزون اصوات و موسیقی وجود دارد:

۱) شنیدن

۲) خواندن

۳) حرکت کردن

 

نوشته شده در تاريخ برچسب:پزشکی, توسط یک دوست |

●سیر تحول و پیشرفت موسیقی درمانی در ایران بطور پیوسته طی نگردیده و در مقاطعی در حد ذهنی و نوشتاری باقی مانده است. برای پیشرفت در این خصوص ، لازمه کار ، استفاده از اطلاعات جدیدی در این زمینه پیمودن راههای تجربی برای کشف و ایجاد زیرساخت های درمانی موسیقی ایران است. البته بدیهی است که بدون وجود رشته موسیقی درمانی در دانشگاههای ایران ، امکان تحرک برای محققان ، و مطالعه و آزمایش برای دانش پژوهان میسر نخواهد بود. کودکان استثنایی نیز همانند کودکان عادی به موسیقی علاقه دارند، خصوصا اگر دریابند که می توانند با تمرین های مداوم و با سازهای ساده آهنگ ها را نواخته و آواز بخوانند، علاقه و همکاری آنها فوق العاده می شود.

برای آموزش موسیقی به کودکان استثنایی به چند نکته اساسی باید توجه کرد:

▪ توان هوشی و شرایط ذهنی کودک

▪ محدودیتهای حسی و حرکتی آنها

در آموزش موسیقی به کودکان استثنایی بهتر است از سازهایی استفاده کنیم که نواختن آن برای کودکان ساده تر باشد و آنها را جذب کند. سازهای ارف معمولا مناسب ترین ساز برای آموزش کودکان استثنایی هستند. این سازها با صداهای متنوع و در اندازه های مختلف وجود دارند و بهتر است ترانه هایی که انتخاب می شوند زیبا ، محرک و قابل فهم ، و پیرامون مسایل ملموس و زیبایی های دنیای کودکی باشد تا بخاطرسپاری آنها برای کودک راحتتر گردد.

● نوع برنامه ها در موسیقی درمانی

نوع برنامه ها و فعالیت های موسیقی درمانی به نوع ناراحتی ، نقیصه و مشکل بیمار با کودک بستگی دارد. برای مثال در کودکانی که دچار مشکل حرکتی هستند، برنامه های ریتمیک که به کنترل حرکتی آنها کمک می کند بیشتر مدنظر قرار می گیرد، حال اگر مشکل حرکتی با انقباض و گرفتگی عضلانی همراه باشد، ریتم ها و موسیقی ملایم انتخاب می شود و بدین ترتیب کنترل حرکتی تقویت می گردد. همچنین کودکان روان ترند به برنامه های موزیکالی احتیاج دارند که خاصیت برون فکنی داشته و هیجان ها را بیشتر تخلیه کنند. معمولا جلسات موسیقی درمانی از گروه های کوچک همانند تشکیل می شود و شرایط شرکت کنندگان هرچه همسان تر باشد، اهداف و برنامه های مشترک بیشتر خواهند بود و این مساله به هماهنگ و تقویت بیشتر گروه کمک می کند.

البته می توان کودکانی با توانایی های مختلف را در طبقه موسیقی درمانی قرار داد، اما مهم این است که از نظر بهره هوشی فاصله زیادی با یکدیگر نداشته باشند تا در انجام تمرین ها و برنامه ها هماهنگی بیشتری باشد. طول دوره و مدت زمان جلسات بستگی به اهداف درمانی مورد نظر و مشکلات فرد دارد. تعداد جلسات درمانی گاهی هر روز و گاهی هفته ای چند جلسه است و مدت زمان هر جلسه به مقتضای حال و هوای هر درمانجو متفاوت است. بطور کلی فعالیت های موسیقی درمانی بر پایه چند محور کلی است که عبارتند از:

▪ خواندن

وقتی کودکان باهم می خوانند، مملو از شور و توانایی یکپارچه می شوند. ترانه ها تصور آنها را به گونه ای فعال و سوزنده می سازد و بدیهی است انتخاب اشعاری که تصورات و برداشت های مثبت از محیط و پدیده ها را به کودک منتقل می سازد، اهمیت ویژه ای دارد. ریتم و آهنگ ترانه ها در کودکانی که اندکی نگران ناتوانی و ارتباط خود با محیط هستند، موفقیت و توانایی ایجاد می کند و کودک منزوی را فعال می سازد.

در جلسات موسیقی درمانی از خواندن استفاده های فراوان می شود و برنامه های متنوعی بشکل تک خوانی و گروه خوانی طراحی می شود. در موسیقی درمانی برای کودکان ، اشعاری که برای خواندن انتخاب می شوند باید کوتاه ، تمایل فهم و با آهنگی ساده باشد تا کودکان بتوانند آنها را حفظ کنند.

▪ ساخت آهنگ

منظور از ساختن آهنگ در جلسات موسیقی درمانی ، خلق آهنگ با ویژگی های دقیق موسیقی نیست، بلکه ایجاد یک ریتم ساده یا خواندن شعر و آهنگ در شکل و حالتی خاص است. یکی از ویژگی های مهم سازهایی که در موسیقی درمانی بکار می روند مانند سازهای ارف نواختن ساده آنهاست، بطوری که با انتخاب تیغه های محدودی از آنها می توان آهنگ ساده و یا ریتم تازه ای را به راحتی ساخت.

بنابراین مهم این است که افراد ساختن را تجربه کنند و فعالیت مثبت و موثر خود را در ایجاد اشکالی ساده از فعالیت های موسیقی ببینند. این تجربه احساس توانایی و اعتماد آنها را نسبت به خود بالا می برد و ترس و نگرانی آنها را از فعالیت های شخصی و ارتباط با وسایل و ابزار موسیقی که نشانه و نماینده ای از مسایل مختلف محیطی است کاهش می دهد.

▪ گوش دادن به موسیقی

شنیدن موسیقی از زمره برنامه های موسیقی درمانی است. ذهن با گوش دادن، در دنیای اصوات و ملودی ها قرار می گیرد و موضوعی برای توجه و تمرکز پیدا می کند. با شنیدن آهنگ ها ، احساس های گوناگون را به راحتی می توان بوجود آورد که چنین تجربه های وسیعی ، با نواختن سازها (به دلیل محدودیت) بدست نمی آید. شنیدن، افراد را در یک تجربه مشترک سهمی می سازد، توجهی که در گوش دادن گروهی بوجود می آید و در تنهایی ایجاد نمی شود. گوش دادن به موسیقی در بروز احساسات کودکان و برون فکنی تصورات آنها بسیار موثر است علاوه بر آن ، تقویت گوش از راه شنیدن، دقت کودکان را به محرک های شنوایی افزایش می دهد.

▪ حرکات موزیکال

حرکات موزیکال دامنه وسیعی از فعالیت های حرکتی موسیقی درمانی را تشکیل می دهد و بسیاری از برنامه های درمانی بر مبنای آن طراحی می شود حرکات موزون خود نوعی موسیقی است، حرکات ترجمه احساس است و نیروها و احساس های درونی و نامرئی می کند، احساس هایی که با بیان نمی توان توصیف کرد. حرکات بدون واسطه به روح و احساس ما متصل هستند و شیوه هایی از تفکر و اندیشه به حساب می آیند.

هر حرکتی می تواند گویای نوعی احساس باشد در ضمن باید به این نکته توجه نمود که در واقع مشارکت در حرکات موجب فعال کردن انرژی می شود نه کیفیت حرکات. پس بهتر است که حرکات سازه و انعطاف پذیر باشد و هر چه بیشتر حرکات با موسیقی مناسب آن انجام بگیرد، انرژی بیشتری برای استفاده دستگاهها و اندازه های مربوطه بدن آزاد خواهد شد.

 

نوشته شده در تاريخ برچسب:شهدا, توسط یک دوست |

امام زین العابدین علیه السلام/ بحار الانوار/ ج45/ حدیث118

  پس از واقعه ی جانسوز عاشورا، و به اسارت رفتن بازماندگان کاروان عشق، دربار شام، شاهد حضور شیر زنی به نام زینب کبری(س) بود. در این مجلس که آقا امام سجاد علیه السلام نیز حضور داشتند، زینب سلام الله علیها در پاسخ به سوأل یزید که حال خود را چگونه یافتید؟ می فرماید: و ما رأیت الا جمیلا: آن چه دیدم، جز زیبایی نبود.

   چگونه است که تلخی های جنگ و کشته شدن و شهادت انسان ها، آن هم شهادت انسان کاملی چون حسین بن علی علیه السلام، اسارت و فراق یاران و کودکان، برای اهل بیت پیامبر اسلام(ص) جمیل و زیباست؟

   اگر اجازه بدهید در این خصوص با هم اندکی صحبت کنیم. و آن، زیبا شناختی حماسه ی عاشورا و شهادت است.

   نگاه زینب(س)، یک نگاه جهان بینی عارفانه است. اگر در آموزهای دینی که از اولیاء بزرگوار دین به ما رسیده است بخواهیم صریح و روشن نظری بیفکنیم، جریان اندیشه ای است که حوادث عالم را در دو دیدگاه کلی جمع بندی می کند، یکی نگاه بدبینانه به هستی و دیگری نگاه نازنین بینی نسبت به خلقت.

حافظ، غزلی دارد که گمان می رود این مطلب را به خوبی بیان کند:

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن       

منم که دیده نیالودم به بد دیدن

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم        

که درطریقت ما کافری ست رنجیدن

و بیت بعدی که می گوید:

مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست؟       

به دست مردم چشم از رخ تو گل چیدن

حافظ، معتقد است که خاصیت عشق، نازنین بینی در نظام خلقت است. نگاه عاشقانه به خلقت، جهان را چنان زیبا می کند که هر چه از دوست می رسد، نیکو می شود:

روی خوبت آیتی از لطف، برما کشف کرد                   

بعد از این جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما

خلاصه این که، ولایت یعنی عشق: به عبارتی تعبیر ادبی ولایت، عشق است.

عطار می گوید:

          هرچه گویم، عشق از آن برتر بود                                

عشق، امیرالموءمنین حیدر بود

  پس در نگاه ولایی، دیدن انسان، نازنین بینانه می شود. عالم و جهان را آئینه ی جمال حق می بیند. در این تفکر، انسان، دیگر آئینه ها را جز به نیت روءیت چهره ی محبوب به تماشا نمی نشیند. نگاه استقلالی نگاه به چهره است. لذا اگر بنابر این شود که ما در هر چیز، چهره و تجلی محبوب را ببینیم، همه چیز برای ما زیبا می شود.

          پیر ما گفت: خطا بر قلم صنع نرفت                                 

آفرین بر نظر پاک خطا پوشش باد

  بنابراین، فرمایش زینب کبری، سلام الله علیها، در واقع بازگشت به نوعی تفکر جهان بینانه ی عارفانه و عاشقانه است:

                یکی درد و یکی درمان پسندد                  

یکی وصل و یکی هجران پسندد

                     من از درمان و درد و وصل و هجران                                   

پسندم آنچه را جانان پسندد

و این ترجمان ولایی اش می شود: و ما رأیت الا جمیلا: و آن چه دیدم، جز زیبائی نبود.

  امید است که بینش ما نیز آن گونه شود که جز در جهت رضایت حضرت دوست، جل جلاله قدم بر نداریم و ارتزاق عند الرب، مزد کسانی است که فقط خدا را می بینند و رضایت او جل جلاله وجه همتشان است و بس.

   عشق به شهادت، نتیجه ی نگرش خاص به مرگ و بلکه ی ثمره ی جهان بینی خاص است که به واسطه ی آن، انسان موءمن، دست خدا را در همه ی امور می بیند و گردش مدار هستی را بر مسیر حق و عدل می شناسد و بر این باور است که جهان، هیچ گاه از اراده ی خداوند بیرون نرفته است و همچنین بر این مفهوم باور دارد که دست خدا بالای همه ی دست هاست: یدالله فوق ایدیهم.

   و آخر این که: ما آیینگی را از سیدالشهداء علیه السلام آموختیم و هر چه داریم از حیات طیبه ی شهادت است.

 



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ برچسب:ایثار, توسط یک دوست |

دفاع و گذشت
همان طور که یک فرد انسان، در زندگی خود شیفته خوشی و سعادت حیات است و فعالیت خود را در راه جلب آن به مصرف می رساند و در عین حال، از هر سوی با خطرهای بی شمار تهدید می شود که برخی از آن ها اصل وجود و برخی سعادت و خوشی زندگی وی را هدف قرار داده اند و ناگزیر به دفع آن ها باید پرداخت و در برابر آن ها مقاومت باید نمود، در آفرینش انسان نیز همین دو مرحله جذب و دفع پیش بینی شده و تجهیزات مناسبی در ساختمان وجودش به عمل آمده است.

همچنین جامعه، منافع و جودی (ای) دارد که باید جلب و تامین شود و در معرض خطرهایی قرار دارد که در هر حال باید در برابر آن ها ایستادگی کرد و از مقدسات زندگی دفاع نمود. کسی که در صدد از میان بردن جان افراد است یا سرنگون ساختن پرچم استقلال یا کشتن آزادی ایشان را وجهه هدف خود داده، دشمن جامعه است، فقر و ضعف ایمان و نادانی، دشمن جامعه است و کسی که به جامعه خود - یعنی به سعادت زندگی خود، یعنی به واقعیت انسانی خود - پای بند است، باید در برابر دشمنان خطرناک به دفاع پردازد.

 

از خود گذشتگی
نمی توان تردید داشت که در قاموس وجدان انسانی، اصل زندگی و زندگی شرافتمندانه به یک پایه است و زندگی که با شرافت توام است و سعادت انسان را در بر ندارد، زندگی نیست، بلکه مرگی است بس تلخ تر و ناگوارتر از مرگ طبیعی و انسانی که برای شرافت و سعادت خود ارزشی قایل است،‌ باید از این زندگی پست مانند مرگ بگریزد. انسان در هر محیطی زندگی کند و به هر روشی تمایل نماید با نهاد خدادادی خود می فهمد که مرگ در راه آنچه تقدیس می کند، خود سعادت است، اگر چه در منطق دین این مساله از هر منطق دیگر روشن تر و از پندار و خرافه دورتر است، زیرا کسی که به دستور دین از جامعه دینی خود دفاع نموده، جان می سپارد، می داند که محرومیتی را به خود همواره نکرده است و جان شیرین چند روزه را که در راه خدا بذل می کند یک زندگی شیرین تر و گرانبهاتر و جاویدان به دست می آورد و به راستی سعادت وی قابل زوال نیست. چنان که خدای متعال در کلام خود می فرماید: «ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله اموتا بل احیاء عند ربهم یرزقون ؛ کسانی که در راه خدا کشته می شوند، مرده نیستند، بلکه زندگی جاودانی دارند و در مقام قرب، از نعمت های خداوندی برخوردار هستند» (سوره آل عمران، آیه 169).

ولی در روش های غیردینی - که زندگی انسان را به همین زندگی چند روزه گذران این جهان منحصر می دانند - هرگز نمی توان گفت: انسان، پس از مرگ زنده می باشد یا سعادت و نیک بختی به دست می آورد،‌ جز این که از راه پندار و خرافه به وی تلقین شود که کسی که در راه وطن یا مقدسات ملی - مثلا - کشته شود، نام وی در فهرست جانبازان و از خود گذشتگان ملت، درج و در صحیفه تاریخ با خطوط طلایی نوشته می شود و برای همیشه زنده و جاوید خواهد بود. تمجید و تقدیسی که در اسلام از شهادت و کشته شدن در راه خدا شده از هیچ عمل صالحی به عمل نیامده، پیغمبر اکرم (ص) می فرماید: بالاتر از هر نیکوکاری نیکوکاری دیگری هست، تا برسد به شهادت که بالاتر از آن نیکوکاری نیست (کافی2: 348، ح4). مسلمانان صدر اسلام از پیغمبر اکرم (ص) درخواست استغفار می کردند و در اثر دعای آن حضرت، به درجه رفیع شهادت نایل می شدند و به کسانی که با شهادت از دنیا می رفتند برای این که زنده است و نمرده، گریه نمی کردند.

بخشش و بذل مال
سهمی که مال در تعدیل زندگی به عهده دارد محتاج بیان نیست و از اهمیت آن است که بسیاری از مردم، زندگی را همان مال می دانند و برای انسان، فضیلت و شرافتی جز دارایی تصور نمی کنند و همه فعالیت خود را در انباشتن و ذخیره نمودن پول متمرکز می سازند و در نتیجه همین شیفتگی و حرص، گرفتار صفت بخل گردیده، دیگران را محروم می سازند و گاهی قدمی فراتر گذاشته، به پستی و لئامت تن داده، خود را نیز از بهره برداری از مال محروم می سازند، نه خود می خورند و نه دیگران می دهند و تنها ازجمع آوری پول لذت می برند. اشخاصی که گرفتار صفت ناپسندیده بخل می باشند (و البته گرفتاران لئامت، از آنان پست ترند) از فطرت انسانی به کنار افتاده اند و در بازار زندگی ورشکسته اند، زیرا:

1- در زندگی، تنها سعادت و نیک بختی و آسودگی خود را می خواهند و به زندگی فردی معتقدند، با این که فطرت انسان، زندگی اجتماعی را برای ما زندگی معرفی می نماید و زندگی فردی - از هر راه که باشد - محکوم به شکست است.

2- با نشان دادن قدرت به دیگران، خضوع مستمندان و بی نوایان را به خود جلب می نمایند و با این که به درد دردمندان نمی رسند آنان را پیوسته در حال کرنش نگه داشته، برده می گیرند و روح بت پرستی را زنده می دارند و در نتیجه، هر گونه شهامت و شجاعت و علو طبع و افتخارات انسانی از جامعه رخت می بندد.

3- گذشته از این که خودشان عواطف پاک مهر و مودت و انسان دوستی و دل سوزی و خیرخواهی را زیر پا می گذارند، انواع جرم و خیانت و هر گونه پستی و رذالت را در جامعه ترویج می نمایند، زیرا قوی ترین عامل طبیعی جنایت و جرم - مانند بدگویی و بی عفتی و دزدی و راه زنی و آدم کشی - فقر و فاقه ای است که در طبقه نیازمند است و خشم و کینه و حس انتقامی است که از توانگران در دل گرفتاران و پریشانان جای گیر می شود و توانگران بخیل و لئیم، دامن بر آن می زنند. از این جا است که مرد بخیل در جامعه به حسب حقیقت،‌ دشمن شماره یک جامعه است و در هر حال، گرفتار خشم و پاداش سخت خدای جهان و نفرت جهانیان خواهد بود. در قرآن کریم،‌ آیات بسیاری در نکوهش و مذمت رذیله بخل و امساک و بالعکس، در مدح صفت جود و سخا و انفاق در راه خدا و دست گیری بی نوایان و مستمندان، وارد است. خدای متعال در کلام خود، وعده می دهد که مالی را که مورد انفاق قرار می گیرد، یک به ده و در مواردی تا هفتاد و تا به هفت صد و بیش تر مضاعف نموده، به انفاق کننده برگرداند. و به تجربه نیز ثابت شده کسانی که دست باز دارند و جوانمردانه از نیازمندان دست گیری می کنند و نواقص جامعه انسانی را تکمیل می نمایند، روز به روز به ثروت و نعمتشان افزوده می شود.

کار گره گشا نشود در زمانه بند*** هرگز کسی ندید در انگشت شانه بند

و اگر اتفاقا روزی به سختی بیفتد، همه دل ها همراه ایشان است و دست گیری که از دیگران کرده اند به صورت دسته جمعی به سوی خودشان برمی گردد. و گذشته از این که با کردار خوب خود، مانند یک انسان شریف، وجدان خود را آرامش بخشیده اند و ندای آسمانی را نسبت به حقوق واجبه و مندوبه اجابت نموده اند و عواطف پاک انسانیت را از رافت و شفقت و انسان دوستی و خیرخواهی به کار انداخته و محبوبیت عمومی و احترامی بی شایبه کسب کرده اند، خشنودی خدای متعال و سعادت جاوید را به کم ترین قیمتی به دست آورده اند.

بذل علم
دانش و فرهنگ، ثروت غیر قابل رقابتی است که انسان در زندگی خود هرگز از وی بی نیاز نیست و انسانی نمی توان پیدا کرد که با فطرت انسانی خود، برتری علم را به جهل درک نکند یا به احترام اهل علم و دانشمندان قضاوت ننماید. خدای متعال در کلام خود، فرق میان دانا و نادان را با فرق میان زنده و مرده و بینا و نابینا تمثیل می فرماید («و ما یستوی الاعمی و البصیر* ولا الظلمات ولاالنور* ولاالظل ولا الحرور* و ما یستوی الاحیآء ولا الاموات ان الله یسمع من یشآء و ما انت بمسمع من فی القبور؛ و نابینا و بینا یکسان نیستند، و نه ظلمت ها و نه روشنایی و نه سایه و نه گرمای آفتاب و نه زندگان یکسانند و نه مردگان. همانا خدا هر که را بخواهد شنوا می کند، و تو کسانی را که در گورهایند شنوا نتوانی کرد» سوره فاطر آیه 19 و 22) و اهمیتی که در اسلام به علم و دانش داده شده، در هیچ دین و آیینی داده نشده، تا آن جا که پیغمبر اکرم (ص) می فرماید: طلب علم بر هر مسلمانی واجب است (وسائل الشیعه 27: 27، ح 20). و می فرماید: علم را بخواهید، از گهواره تا لب گور و اگر چه در آن طرف جهان باشد (وسائل الشیعه 27:27، ح20). و از همین نظر است که اسلام، چنان که از بخل و امساک نهی کرده، کتمان علم را نکوهش نموده، بلکه کتمان علوم دینی را حرام کرده و عالم را مسئول تربیت جاهل شناخته است.

مبارزه با دشمنان داخلی جامعه
چنان که به حکم فطرت، با دشمنان خارجی جامعه باید جنگید و از خسارت جامعه دفاع کرد، همچنان با دشمنان داخلی جامعه باید به مبارزه و جنگ برخاست. دشمن داخلی جامعه کسی است که از روش عمومی و قوانین جاریه تخلف می ورزد و بدین طریق، رشته زندگی جامعه را پاره می کند و نظام جاریه را مختل می سازد و از این رو است که در جمعیت های متشکل، برای حفظ نظم و جریان امور، قوای تامینی و مجازات های گوناگون برای پاداش متخلفین به کار برده می شود. اسلام نیز، اضافه بر قوه اجرایی و مجازات های مختلف، فریضه امر به معروف و نهی از منکر را برای عموم افراد جامعه فرض و ایجاب نموده، بدین وسیله مبارزه را عمومی تر و موثرتر ساخته است.

فرق اساسی میان اسلام و روش های اجتماعی دیگر این است که در سایر روش ها، تنها به اصلاح افعال و اعمال مردم بذل عنایت شده است ولی اسلام، هم به افعال مردم و هم به اخلاقشان اعتنا نموده و در هر دو مرحله، با فساد مبارزه کرده است. معاصی و گناهانی که اسلام آن ها را تحریم نموده اعمالی هستند که در جامعه آثار شوم و دنباله های ناگوار دارند با این وصف، برخی از آن ها مستقیما فرد یا افرادی را که مرتکب می شوند فاسد می کند و به واسطه ای، در جامعه رخنه ای به وجود می آورد، مانند زخم های محلی وعارضه های عضوی که در بدن انسان پیدا می شود. غالب گناهانی که مزاحم حال بندگی است و حقوق خدایی را تضییع می کند - مانند نماز نخواندن و روزه خوردن - این حال را دارد. و برخی از آن ها مستقیما زندگی اجتماعی را تهدید نموده، پیکر جامعه را از پا در می آورد، مانند امراضی که مستقیما با حیات انسان سر و کار دارد و رشته زندگی را پاره می نماید. دروغ گفتن و تهمت زدن از این قبیل است و به نظر اسلام، عقوق والدین و غیبت و تعرض به عرض مردم نیز همین حکم را دارد.

 

 

نوشته شده در تاريخ برچسب:پزشکی, توسط یک دوست |

زنجبیل یکی از گیاهان درمانی است که دارای خواص فراوانی می باشد آیا از خواص درمانی این گیاه اطلاع دارید؟


زنجبیل اصالتاً یك گیاه چینی و هندی است و در این كشورها در طول بیشتر از 4000 سال در پخت و پز غذا مصرف شده است.از آنجا كه مردم علاقه وافری به طعم تند و بوی معطر آن داشته اند و نوعی خاصیت گرمایی داشته و برای درمان درد معده مؤثر بوده است،كاشفان و جهانگردان در سرتاسر نقاط گرمسیری آن را كشت داده اند.ریشه این گیاه در درمان سرگیجه،تعریق،تهوع و استفراغ ناشی از بیماریهای حركتی یا دریازدگی مؤثر واقع میشود.این گیاه همچنین گلودرد،سردردها،پاره ای از انواع دردهای قاعدگی و آرتریت وتب و درد ناشی از انواع سرماخوردگیها و آنفلونزا را درمان می كند.

 

معرفی گیاه
ساقه های ریشه دار زنجبیل عبارت از دكمه ای به هم پیچیده،ضخیم و قهوه ای روشن است كه می توانید از بازار محلی نیز آنرا تهیه كنید.از آنجا كه زنجبیل نوعی گیاه زیرزمینی است لذا ساقه ریشه دار این گیاه بخشی از ساقه اصلی است كه برحسب انفاق در زیرزمین رشد و نمو پیدا می كند.ریشه اصلی این گیاه از گره های موجود روی ساقه های ریشه دار آن نمو می كند.بالای سطح زمین ساقه های 12 اینچی دارای برگهای طولانی، باریك،كج و معوج و سبز با گلهای سفید و سبز مایل به زرد قرار دارد.

تركیبات گیاه
فرآورده های حاصله از زنجبیل از ریشه تازه یا خشك آن یا از طریق تقطیر روغن از ساقه آن تهیه میشود.

اشكال موجود
پس از قطع ساقة ریشه دار این گیاه،مواد شیمیایی فعال موجود در گیاه از قبیل "زینجیبرن"، "بنزابولن"، "جینجرول"، "شوقول" خاصیت ذاتی خود را از دست می دهند.شركتهای دست اندركار و فعال در زمینه فرآورده های گیاهی،زنجبیل را به صورت عصاره،تنتور،انواع كپسول یا روغن آن عرضه می كنند تا از زایل شدن این مواد شیمیایی جلوگیری شود.بنابراین فرآورده هایی را مصرف كیند كه به وضوح در برچسب خودش میزان زنجبیل مورد مصرف شما را ذكر كرده باشد.
می توانید ریشه زنجبیل تازه را نیز بخرید،و با دكم كردن تكه های آن به اندازه نصب كف دست یا با نصف قاشق چایخوری دكمه رنده شده،شسته شده و پوست دار در آب گرم یا با ریختن نیم لیتر آب جوش روی 30 گرم ساقه ریشه دار، چای زنجبیل درست و مصرف كنید.برای اینكار بگذارید چای مورد نظر به مدت 15 دقیقه دم بكشد و سپس روزانه دو لیوان از آنرا میل كنید.دیگر منبع مناسب تهیه زنجبیل همانا زنجبیل كریستال شده است.لیكن فریب لایه پوششی قندی آن را نخورید.چون زنجبیل كریستال شده مزه تندی دارد.

نحوه مصرف
نحوه مصرف فرآورده های زنجبیل به سلیقه شخصی شما و آنچه شما را آزار می دهد،بستگی دارد.در كل،نباید روزانه بیشتر از دو تا چهار گرم زنجبیل مصرف كنید،چرا كه علاوه بر میزان زنجبیلی كه مصرف می كنید ممكن است مقداری از این ماده را نیز از طریق برنامه غذایی (یعنی از موادی نظیر آبجو زنجبیل، نان شیرینی زنجبیل دار،نان زنجبیل دار یا مواد غذایی مخلوط و سرخ شده) جذب كنید.اگر زنجبیل تازه مصرف می كنید،حتماً مقدار مصرفی را وزن كنید تا تقریباً دریابید كه چه حدی از آن معادل 2 تا 4 گرم است.برای درمان،تهوع،گاز معده یا سوء هاضمه روزانه 2 تا 4 گرم ریشه تازه (معادل 0/25 تا 1 گرم پودر ریشه) یا 1/5 تا 3 میلی لیتر تنتور آنرا مصرف كنید.برای پیشگیری از استفراغ، هر 4 ساعت یك گرم پودر زنجبیل (نصف قاشق چایخوری) یا معادل آن یا روزانه سه بار دو عدد كپسول زنجبیل(یك گرم) مصرف كنید.البته می توانید یك تكه 8 گرمی زنجبیل تازه را نیز بجوید.
برای بیماریهای ناشی از سرماخوردگی،تب ناشی از آنفلونزا،گلودرد،گرفتگیهای ناشی از قاعدگی یا سردرد،دو قاشق غذاخوری از دم كرده زنجبیل یا چندین ورق از ساقه ریشه دار تازه آنرا بخور دهید.برای درمان درد ورم مفاصل از آب،عصاره یا چای زنجبیل تازه به میزان روزانه 4 گرم مصرف كنید یا روغن آنرا روی مفصل دردناك بمالید یا ریشه تازه آنرا در ضماد داغ یا گازهای ضمادی قرار دهید و روی نقاط دارای درد بگذارید.

 

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد

.: Weblog Themes By LoxBlog :.